ارسطو ارسطو ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

ارسطو و پدر بزرگ

خدا را شكر بدون دكتر فعلا خوبه!

ارسطو جون بعضي وقتها وقتي خوابه يواشكي رفت وآمدا را كنترل ميكنه وچشمش اشخاص را دنبال ميكنه! ارسطو بتازگي ياد گرفته كه كمي خودش را بچرخانه واحتمالا به زودي خواهد چرخيد. ارسطو را نتونستيم دكتر ببريم وخدا را شكر چشمش با ماساژ بهتره وقرار شد مامانش هر روز چند بار گوشه چشمش را ماساژ بده تا مجراي اشكيش باز بشه. ...
7 آذر 1391

امشب ارسطو را ميبريم چشم پزشك

اگرچه با ماساژ دادن گوشه چشم ارسطو مشكل گرفتگي مجراش بهتر ميشه ولي موقتي هست وامشب قراره ببريم چشم پزشك تا ببيندش. بعد نوشت: دكتري را كه ميخواستيم ارسطو را ببريم تعطيل بود واحتمالا تا آخر هفته هم نيست بايد اين ويزيت را هفته آينده در تهران انجام بدن ...
6 آذر 1391

امروز صبح ارسطو ومامانش از مسافرت آمدند

امروز صبح وقتي ارسطو ومامان ومامان بزرگش از تهران آمدند من رفتم دنبالشان وآنها را به خانه آوردم .يك هفته پيش من از ارسطو جدا شده بودم و چون ناراحت بودم به وبلاگش هم سر نميزدم البته براي مشغوليت  به وبلاگ خودم مرتب سر ميزدم ولي اگر به وبلاگ ارسطو مي آمدم ناراحت ميشدم چرا كه او دور از من بود ودوري او برايم ناراحت كننده است.اين چند عكس هم امروز صبح ازش گرفتم ويه چيز ديگري كه مرا ناراحت كرده اينست كه مجراي اشكي بچه دوباره بسته شده ومشكل دارد بدبختانه اين چند روز هم كه چشم پزشك ها تعطيل هستند. ...
4 آذر 1391

دوري ارسطو و روزهاي غم انگيز براي بابا بزرگ

ارسطو را برديم تهران تا در خانه خودش وفعلا پيش مامانش زندگي كنه و واقعا براي پدر بزرگي كه از بدو تولد تا سه وماه و ده روزگيش هر لحظه در كنارش بوده وهر ساعت ازش عكس ميگرفته،چقدر سخت وغم انگيزه!!! وهر وقت يادم مياد كه ارسطو پيش ما زندگي نميكنه خيلي غمگين ميشم و تا به حال هم چند بار گريه كردم اين چند روز آخر هم كه ما به شمال رفته بوديم وارسطو ومامانش تنها بودند !چقدر براي آنها هم سخت بوده ارسطو جون به تازگي خوردن انگشت را هم ياد گرفته اميدوارم اگر ارسطو از ما دور شده ،حداقل مامانش عكسهايش را در وبلاگش بگذارد.متاسفانه اين مدت فرصت آموزش به مامان ارسطو هم نبود تا وبلاگ را ياد بگيره.البته چون با هوشه ميتونه فوري ياد بگيره . ...
27 آبان 1391

ارسطو جون ما اگزما داره

ارسطو جون ما دچار اگزماست واين موجب ناراحتي اوست اين دكترها هم كه ماشاالله درمان درست وحسابي نميكنند!! خدا كنه زود خوب بشه چون هم خودش و هم ما ناراحت هستيم.اگر كسي راهي براي درمان داره كمكمون كنه!   ...
18 آبان 1391

سه ماهگي كامل و انتظار يه عروس خيلي خوب

  امروز ارسطو جون سه ماهه كامل شد و بحمدالله حالش هم خوبه ،امروز متوجه شديم كه كف دست ارسطو خيلي عرق ميكنه وهمين امر هم باعث معافي سربازيش خواهد بود ! بنابراين يكي از شرايط ازدواج ارسطو محقق شده بنابراين ما از حالا دنبال يه عروس ملوس ميگرديم آيا كسي به ما كمك ميكنه ؟ يا آشنايي داريد كه بدرد او بخوره؟ما دوس داريم ارسطو جون سنتي و مثل قديمها داماد بشه تازه مامان ارسطو هم از حالا داره مادرشوهربازي در مياره و ميگه نبايد بچه من داماد بشه اين عكسها هم مال امروزه كه از پوزيشنهاي مختلف ازش گرفتم. ...
17 آبان 1391

آغاز اعضا شناسي ارسطو

  ارسطو جون يكي دو روز ه كه دستهاش را بالا مياره وبه اون نگاه ميكنه.بيشتر هم دست چپش وبنظر مياد كه چپ دست باشه!اگر چپ دست هم باشه به باباعليش رفته.ارسطو جون مشتها را گره كرده وگويا شعار ميده اميدوارم اينطور نباشه چون من از شعار دادن بدم مياد.البته به خودش مربوطه چون ما اعتقاد داريم كه همه بايد آزاد باشند وهيچ فشار وزور گويي در مرام ما نيست.ويا خدا كنه كه اين مشت كردن دستش فحش نباشه ! چون انگشت شصتش(غلط املايي نگيريد) را بين دو انگشت ميگذاره!!     لب ولونچه ارسطو اگر برق ميزنه ويا دور دهانش نورانيه! بخاطر اينه كه قطره آ د را بجاي خوردن تف كرده و به صورتش ماليده! ...
16 آبان 1391

درد دل بابا بزرگ با ارسطو جون

    ارسطو جان امروز من( بابابزرگ )هنگامي كه براي كاري به بيرون از شهر رفته بودم بر اثر خواب رفتن راننده تصادف كردم وسرم زخم شدو دچار بي هوشي چند دقيقه اي شدم و چند تا بخيه خورد.ماشين پرايد را هر كه ديده بود يقين ميكرد سرنشين ماشين بايد مرده باشد ولي خدا نخواست والان هم دارم براي ارسطو جونم مينويسم.امروز روز 90 از زندگي توست اگرچه در تاريخ1391/08/17 سه ماهه خواهي شد. الهي هميشه سالم وطول عمر بلند وبا افتخاري را داشته باشي والهي همه دوستان وبلاگي هم سالم وشاد وخندان باشند. امروز وقتي خانه آمدم همه لباسم پر از خون بود و مجبور شدم از پاركينگ خانه وارد و پيراهنم را در بيارم و وارد خانه شوم.ارسطو هم در حال گريه كردن بود و با زح...
15 آبان 1391