چقدر خوشحال شدم با آنكه دوري
چند روزي است كه براي دائم از ارسطو جون جدا شدم و از مامانش خواهش كردم تا در وبلاگش عكسهاش را بگذارد.وحالا وقتي عكسش را ديدم ديدگانم پر از اشك شوق شد.من ارسطو را خيلي خيلي دوس دارم.خدا را شكر كه مامانش هم قراره همكاري كنه وعكسهاش را بذاره. از طريق ام ام اس هم امتحان كرديم اصلن خوب نبود وعكسها كيفيت نداشت.