ديشب آرامتر بود
خدا را شكر ديشب بهتر بود وزياد اذيت نكرد.شير خشك خورده بود وبه همين خاطر آرامتر بود.
قراره امشب ارسطو جون را ببريم حمام.البته من بايد بروم يك مقدار پياده روي تا دوباره رگهاي قلبم نگيرد وبعد از آنكه برگشتم نوبت حمام كردن ارسطو جونه
بعد نوشت:
براي كنجكاوي امشب رفتم روي ليست فهرست هاي ني ني وبلاگ وني ني گپ را ديدم،(من تازه اين وبلاگ را پيدا كردم و از خيلي چيزها سر در نميارم)روي آن كليك كردم و ديدم 3نفر درخواست دوستي دادند.خوب آنها براي ارسطو درخواست دوستي داده بودند و من چون در حال حاضر وكيل وبلاگي ارسطو هستم با آنا جون گپ زدم ولي در همين موقع ارسطو داد و هوارش بالا رفت و من مجبور شدم برم و او را ساكت كنم.وقتي بغلش كردم به هيچ وجه ساكت نميشد .فهميدم كه گرسنه است به كمك مادر بزرگ ارسطو شيشه شيري را برايش آماده كردم صداي ارسطو آنقدر زياد بود كه مجال فكر كردن به من نميداد بلاخره در شيشه را بستم و سر شيشه را داخل دهانش گذاشتم او هم نامردي نكرد و مرتب مك زد تا جايي كه من قادر نبودم سر شيشه را از دهانش بكشم ولي يه مرتبه ديدم تمام پيراهن بچه و تمام زير شلواري من پر از شير شده .آنجا بود كه فهميدم سر شيشه را محكم نبستم.شيشه شير تمام شد و شايد سه چهارم شير روي لباس و شلوار من ريخته بود به همين خاطر تصميم گرفتم يك شيشه شير ديگر با كمك مادر بزرگش درست كنم وهمين كار هم كرديم از بخت بد اين شيشه هم نشتي داشت و دوباره درب شيشه را با زور رستم بستم هرچند كه باز قطرات شير از بغل سر شيشه ميريخت ولي بيشتر شير را ارسطو جون خوردند و بلاخره آرام شدند.ودر همين لحظه هاي آخر بود كه مامان جون ارسطو هم كه به خاطر پس دادن(عوض كردن) يك پيراهن به بازار رفته بودند بر گشتند و ما را از استرس نگهداري اين كوچولو نجات دادند .وقتي از مادر ارسطو پرسيدم كه چرا شير از بغل سر شيشه مي ريزد ايشان فرمودند يك واشر دارد ومن آن را شسته ام!! ومن حالا فهميدم كه بعضي شيشه هاي شير ميتوانند واشر هم داشته باشند.يه چيز كه يادم رفت بنويسم اين بود كه وقتي لباسهاي ارسطو جون را مملو از شير ديدم آن را عوض كردم ولي پيرا هنش را وارونه پوشانده بودم واين باعث شد كه وقتي مادر وخاله ارسطو صحنه را ديدند يك عكس از من و ارسطو گرفتند من آن عكس را كات ميكنم تا خودم پيدا نباشم. براي يادگاري بد نيست
نتيجه اخلاقي:
ا-از كولي بازي بچه ها نترسيد و دستپاچه نشويد 2-اگر خواستيد درب شيشه شير راببنديد به داشتن يا نداشتن واشر آن هم توجه كنيد3-وقتي ميخواهيد لباس بچه را بپوشانيد اولا خونسردي خود را حفظ كنيد دوما مواظب باشيد وارونه به تن بچه نكنيد.