بجاي سيزده بدر دوازده بدر كرديم
امروز با اينكه دوازده ام بود ما همراه با ارسطو جون مراسم سيزده بدر را الحمدالله بخوبي گذرانديم. ولي او قبل از اينكه از ماشين پياده شود نظرم را جلب كرد چرا كه در داخل ماشين يك حالت جالب خوابيده بود كه عكسش را ميگذارم. هم اكنون هم كه دارم مينويسم ارسطو جون در بغل من نشسته و نظاره گر وبلاگ نويسي است.اين هم عكسي است كه توسط مامانش گرفته شد و يه چيز مهمتر اينكه ارسطو جون بحمدالله براي اولين بار امروز حدود چهار متر راه را سينه خيز رفتند تا به هدف برسند واين امر باعث خوشحالي همه ي خانواده گرديد ويه چيز ديگر اينكه حركات گردن را با آهنگ ني ناي ني ناي انجام ميده كه از ديروز بطور هدف مند تكرار ميشه ...