ارسطو ارسطو ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

ارسطو و پدر بزرگ

خنده اجتماعي ارسطو

هرچند كه عكس گرفتن در حال تكان خوردن را من بلد نيستم و فلاش زدن هنگام عكسبرداري براي من از طرف مامي ارسطو جون منع شده ! معذالك من سعي ميكنم بين خيلي از عكسهايي كه ميگيرم هر كدام شارپ تر بود انتخاب كنم . واين هم عكس امروز وخنده اجتماعي ارسطو ارسطو بتازگي ياد گرفته زبان در آورد!!!   ...
4 آبان 1391

چرا عكساي من خوب نميشه

ارسطو جون نميدونم چرا عكساي من خوب نميشه! امروز بيش از بيست تا عكس گرفتم كه خيلي هم مورد پسندم نيست ولي سعي ميكنم تا بهتر شود. اين نرم افزار جديد را كه گرفتم طرز كارش را بلد نبودم ولي كم كم دارم ياد ميگيرم. فقط بخاطر ارسطو     ...
3 آبان 1391

داشتم محكوم به زخم كردن سر ارسطو ميشدم!

امروز پشت كامپيوتر بودم كه مادر ارسطو ومادر بزرگ ارسطو احضارم كردند و سوال:سر ارسطو كجا خورده كه خون آمده؟ من از همه جا بي خبر اظهار بي اطلاعي نمودم ولي مادر ارسطو جون شك داشت كه نكنه بابا بزرگ سر بچه را يه جايي زده! ومن هم متحير كه چرا سر او زخم شده و خون هم آمده!!داشتم فكر ميكردم كه ارسطو جون خودش را لو داد ويك چنگي به صورت خودش انداخت و زير چشمش را كند!! واين چنگ زدن طوري بود كه خون هم از صورتش جاري شد. من به مامان ارسطو گفتم كه چرا ناخنهايش را نگرفتي و....وخلاصه ما تبرئه شديم وگرنه اين زخم شدن سر ارسطو هم به ما ميچسبيد!! بعدا كه ناخنهاي ارسطو را كوتاه كردند ،گفتند ناخن شستش خيلي بلند بوده وبا همان ناخن هم سرش را زخم كرده!!! ...
2 آبان 1391

يك بار از خوب بودن هم بگويم

ميدونم عكس را خيلي بد تنظيم كردم. امشب وقتي خانه آمدم به سرعت از جهات مختلف از ارسطو عكس گرفتم. ديشب ارسطو خيلي نا آرامي ميكرد.اواخر شب بود من به مامان جون ارسطو پيشنهاد دادم تا او را به حمام ببريم وچنين كاري را كرديم(من عاشق حمام بردن ارسطو جون هستم خيلي دوس داشتني ميشه وقتي توي وان ميذاريمش ) بعد از حمام اين بچه معصوم چند ساعت را راحت خوابيد وبا آنكه من سر درد شديد بودم وبا ضرب قرص خوابيدم! اصلن صداي گريه ارسطو را نفهميدم خدا همه بچه ها را حفظ وسلامت بدارد   ...
1 آبان 1391

خدا را سپاسگزاريم

امروز سه ساعت طول كشيد تا ارسطو توسط متخصص چشم ويزيت بشه.والحمدالله كه چشمش مشكلي نداشت.ولي از بيماراني كه به درمانگاه مراجعه كرده بودند يك بچه چهار ماهه كور بود ويكي از بچه ها هم كل چشمش را سياهي چشم تشكيل ميداد !! يعني سفيدي چشم نداشت.!!!!من از همين جا از خداوند متعال درخواست شفا براي اين كودكان معصوم دارم وبراي همه آنهايي هم كه سالمند از طرف آنها از خداوند بزرگ ومهربان تشكر وقدر داني مينمايم ارسطو جون از دكتر كه برگشت به خاطر قطره اي كه برايش مصرف كرده بودند ديد خوبي نداشت.در همان حال كه خوابيده بود من در حال ناز دادن او بودم واو هم اينجوري براي من فيگور گرفت كه عكسش را ميبينيد!!!! ...
30 مهر 1391

حساسيت ......

وقتي صورت ارسطو را قرمز ميبينم دلم آتيش ميگيره! بدنش اينطور نيست !نميدونم به چي حساسيت داره!قراره فردا براي خارش چشمش او را به دكتر ببريم. از عكس او پيداست كه حساسيت به چيزي داره! ...
29 مهر 1391

خارش چشم ارسطو

ديشب ارسطو جون را به حمام برديم وبعد از حمام نسبتا خوب خوابيد.يكي از مشكلات جديد ارسطو خارش چشم است كه مجبور شديم دستهاش را داخل دستكش بگذاريم براي اينكه اطلاعاتي پيدا كنم سرچ كردم ولي مطلبي پيدا نكردم وخلاصه همه سايتها فقط تبليغات خودشون را ميكنند. اين سايت را هم كه پيدا كردم براي نوزاد مطلب مهمي نداشت دوتا عكس ارسطو را در ادامه مطلب گذاشتم هرچند كيفيت ندارد 74 روز از تولد ارسطو گذشت ارسطو در حال خوردن قطره آ   د ارسطو جون در حال شكلك در آوردن ...
28 مهر 1391

ارسطو اردك شد!

نقل قول از مادر ارسطو: ديشب ارسطو خيلي توي خواب كركر ميكرد و دائم اين كارش ادامه داشت ومن هم در خواب وبيداري آرامش ميكردم.يك وقتي از شب احساس كردم يك اردك نزديكم خوابيده،پيش خودم فكر ميكردم اردك توي لحاف من چكار ميكند.بلاخره بعداز مدتي متوجه شدم كه اين چيزي كه من فكر كردم اردك است ،بچه خودمه و آنوقت بود كه هوشيار شدم و به او شير دادم.البته شير خودم را دادم چون خيلي گرسنه بود مجبور شد تا آنرا نوش جان كند وبلاخره شيشه بهش ندادم. ...
27 مهر 1391