يك بار از خوب بودن هم بگويم
ميدونم عكس را خيلي بد تنظيم كردم. امشب وقتي خانه آمدم به سرعت از جهات مختلف از ارسطو عكس گرفتم.
ديشب ارسطو خيلي نا آرامي ميكرد.اواخر شب بود من به مامان جون ارسطو پيشنهاد دادم تا او را به حمام ببريم وچنين كاري را كرديم(من عاشق حمام بردن ارسطو جون هستم خيلي دوس داشتني ميشه وقتي توي وان ميذاريمش)
بعد از حمام اين بچه معصوم چند ساعت را راحت خوابيد وبا آنكه من سر درد شديد بودم وبا ضرب قرص خوابيدم! اصلن صداي گريه ارسطو را نفهميدم
خدا همه بچه ها را حفظ وسلامت بدارد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی