ارسطو ارسطو ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

ارسطو و پدر بزرگ

ارسطو جون و شيطنت هايش

ارسطو جون همراه با مامان و باباش ديروز رفته بودن انار كه بابا حاجي و مامان بزرگ را ببينن .آخه اونا از مكه بر گشته بودن و ما هم رفتيم. ماشا الله ارسطو خيلي شيطون شده .حتي توي محل پذيرايي همه ي ميز را بهم زد ! نوشابه را ريخت و كلي كاراي ديگه و مامانش مجبور شد بياردش تو قسمت مردونه و اونجا هم از خرابكاري اين گل پسر در امان نبود. اين عكس هم توي خونه باباحاجي گرفتيم اين عكسم من يه روز قبل ازش گرفتم ...
7 ارديبهشت 1393

چند روز مسافرت با ارسطو

خدا را شكر اين چند روز عيد در خدمت ارسطو خوش گذشت اگرچه كمر درد هم گرفتيم بخاطر افراط در پياده روي ولي خدا را شكر الان خوبيم ارسطو جون خودبخود سرش خيس ميشد البته هواي شمال رطوبت خيلي زيادي داره !شايد به اين خاطر بود موهاش فر شده بود شير خشك داخل كاسه و ارسطو مشغول خوردن با انگشت خوردن چقدر لذت بخشه ارسطو مشغول ورق زدن كتاب اين آينه هم خيلي مردي كرد !!! هنگامي كه ارسطو جون داشت جلو آينه بازي ميكرد و توسط بابا علي هم مراقبت ميشد بناگاه صداي عجيبي را در حال شنيدم وقتي به اتاق آمدم ارسطو را زير آينه يافتم !! چطوري اين آينه افتاده بود را هنوز برايمان سوال است و از آنجا كه خداوند قادر توانا نگهدار انسانهاس...
8 فروردين 1393

عكساي چندين روز پيش

دوهفته پيش ارسطو جون پيش ما بود و چقدر دوس داشتني شده.ماشاالله چند تا عكس ازش گرفتم ولي كامپيوترم مشكل داشت و نگذاشتم. ارسطو توپ بازي را دوس داره شب نميخابيد و اونا مجبور شدن گهواره ي گلشيد جون را دوباره باز كنن تا بتونه بخوابه ارسطو وگلشيد كامپيوتر را دوس دارن عكس يادبود با ارسطو و گلشيد ارسطو سازدهني هم دوس داره ارسطو نقاشي هم ميكنه . ارسطو خيلي شيطونه اينم يه عكس ديگش كه داره دنبال سوژه ي جديد ميگرده كه خرابكاري كنه ...
4 اسفند 1392

نگهداري ارسطو توسط پدر بزرگ

چند روز افتخار بدست آمد تا در اختيار ارسطو جون باشم روز اول منو وقتي ديد واكنش ارسطو خيلي گرم نبود چون من توي اتاق اونا بيرون اومدم و از در خونه كه وارد شده بودم  او خاب بود روز دوم قلق نگهداريشو نميدونستم و كمي اذيت كرد ولي بردمش تفريح توي حياط خونه ولي او در حال تعمير ماشين بود و توي باغچه ميرفت طرز خابيدن ارسطو قبل از تعليم دادن من اينجوري بود ارسطو هنگام گوش كردن آهنگ واكنش مخصوص خودشو داره ارسطو جون همه ي خونه را بهم ميزنه ذاخل ماشينش هم مينشينه ولي از تكون خوردن آن خوشش نمياد دوس داره روي زمين چيزاي كوچيكو پيدا كنه و بخوره روز سوم طريقه پوشك كردن را بهش آموزش دادم و ارسطو جون خيل...
12 دی 1392

بعد از يك ماه

  بعد از يك ماه، يك عكس از ارسطو بدستم رسيده البته نه اينكه خبر ارسطو جون نداشته باشم،خبر كه داشتم و هر روز هم شعر ارسطو جون براش ميخونم و از طريق تلفن در ارتباط هستيم.منتها عكسي ازش نداشتم اين عكس هم موقعي است كه به خانه ي آرتا جون رفته تا تبريك تولد بگه   ...
26 آذر 1392