چند روز تهران بودم
چند روز رفتم تهران براي نمايشگاه و خيلي هم ميخواستم ارسطو را ببينم.ماشالا بزرگتر شده ولي فوق العاده شيطون
هر جا من ميرفتم پشت سرم ميومد
از دست ارسطو همه چي بايد جاش تغيير كنه.سوراخ پريزهاي برق همه را گرفتن چون دوس داره انگشتاشو تو سوراخهاي ريز كنه.گلدون را از دسترسش خارج كردن چون خاكاشو بيرون ميريزه
پرده را ميكشه كه اگه مواظبش نباشن فاجعه آميزه
اين فسقلي نميذاره لاستيكيش كنن همه جاي خونه را كم كم داره علامت ميذاره
يه بار نشد كه ما عكس بگيريم و به دوربين نگاه نكنه ولي اين دفعه غافل گيري كردم
بتازگي ياد گرفته هنگام خوابيدن انگشت بخوره اگرچه ديگر پستانك را نميخورد
از همه چي بالا ميره
عاشق كامپيوتر وخرابكاريه.كليد اسپيس را با اون ناخن هاي كوچكش كند.
هيچكس توي خونه نميتونه با كامپيوتر كار كنه
وقتي كامپيوتر را ميبنده نميتونه ديگه بازش كنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی