پريشب ارسطو جون و مامانش اومدن
پريشب كه ارسطو را دربغل مامانش ديدم پريدم جلو واز دست او گرفتمش ارسطو هم خنده به لب داشت و گويا از ديدنم خوشحال شد. تا اومديم خونه چند تا عكس ازش گرفتمو اين دو روز هم چنين عكس ازش گرفتم كه چند تاش را ميگذارم.
ارسطو جون در بدو وروود به خونه
ارسطو جون در روز بعد ؛هيچكي نميتونه لباسهاشو بپوشونه
مرتب اين طرف و آن طرف ميرود
اين هم عكس گلشيد وارسطو
طرز خوابيدن ارسطو
اين هم حمام كردن ارسطو با سانسور
امشب هم متوجه شدم كه توپ را دوس داره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی