ارسطو ارسطو ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

ارسطو و پدر بزرگ

عكساي چندين روز پيش

دوهفته پيش ارسطو جون پيش ما بود و چقدر دوس داشتني شده.ماشاالله چند تا عكس ازش گرفتم ولي كامپيوترم مشكل داشت و نگذاشتم. ارسطو توپ بازي را دوس داره شب نميخابيد و اونا مجبور شدن گهواره ي گلشيد جون را دوباره باز كنن تا بتونه بخوابه ارسطو وگلشيد كامپيوتر را دوس دارن عكس يادبود با ارسطو و گلشيد ارسطو سازدهني هم دوس داره ارسطو نقاشي هم ميكنه . ارسطو خيلي شيطونه اينم يه عكس ديگش كه داره دنبال سوژه ي جديد ميگرده كه خرابكاري كنه ...
4 اسفند 1392

نگهداري ارسطو توسط پدر بزرگ

چند روز افتخار بدست آمد تا در اختيار ارسطو جون باشم روز اول منو وقتي ديد واكنش ارسطو خيلي گرم نبود چون من توي اتاق اونا بيرون اومدم و از در خونه كه وارد شده بودم  او خاب بود روز دوم قلق نگهداريشو نميدونستم و كمي اذيت كرد ولي بردمش تفريح توي حياط خونه ولي او در حال تعمير ماشين بود و توي باغچه ميرفت طرز خابيدن ارسطو قبل از تعليم دادن من اينجوري بود ارسطو هنگام گوش كردن آهنگ واكنش مخصوص خودشو داره ارسطو جون همه ي خونه را بهم ميزنه ذاخل ماشينش هم مينشينه ولي از تكون خوردن آن خوشش نمياد دوس داره روي زمين چيزاي كوچيكو پيدا كنه و بخوره روز سوم طريقه پوشك كردن را بهش آموزش دادم و ارسطو جون خيل...
12 دی 1392

بعد از يك ماه

  بعد از يك ماه، يك عكس از ارسطو بدستم رسيده البته نه اينكه خبر ارسطو جون نداشته باشم،خبر كه داشتم و هر روز هم شعر ارسطو جون براش ميخونم و از طريق تلفن در ارتباط هستيم.منتها عكسي ازش نداشتم اين عكس هم موقعي است كه به خانه ي آرتا جون رفته تا تبريك تولد بگه   ...
26 آذر 1392

يه روز در تهران

براي ديدن آرتا جون با بابا و مامان ارسطو جون راهي تهران شديم ارسطو جون به محض رسيدن خانه كلي ذوق كرده بود و فرداي آنروز هم طفلي تب كرد و چقدر برايم غم انگيز بود چند تا عكس هم ازش انداختم ارسطو خيلي نامرده بيني باباشو در يك لحظه كند  قبل از رفتن به خونشونه اولين لحظه كه به خونشون رسيديم كمي تب داشت همراه با تب بازي زير ميز توي آشپزخونه خنده همراه با تب تب ارسطو بالاتر رفته و احساس ضعف دارد آخي قربونت برم منم ناراحتم ولي چكار ميشه كرد ...
28 آبان 1392