ارسطو ارسطو ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

ارسطو و پدر بزرگ

ارسطو و دل درد

  براي ديدن ارسطو راهي تهران شديم ولي اين چند روز اينقدر دل درد داشت كه حالمان گرفته شد. اشتها نداشت و خيلي لاغر شده بود متاسفانه خودم هم سرماخوردگي داشتم و نتوانستم يه بار هم شده او را بوس كنم   ...
24 بهمن 1393

دوري...

اين چند روز تعطيلي ارسطو و خانواده به يزد اومدن و ديدار تازه گشت ارسطو جان ماشا الله حرف ميزنه و گاهي هم آبروي منو ميبره وقتي ازش ميپرسن بابا حسين چكار كرد ميگه جيشي كرد هيچكدوم از عكسا با كيفيت نشد   ...
3 دی 1393

بيش از دوماه گذشت

دوماهه كه عكسي از ارسطو نگذاشتم يكي دو هفته پيش هم كه اومده بودن خودش و مامان وباباش مريض بودن(تاسوعا و عاشورا) مدتي هم نت نداشتم ،بخاطر همين هم شد.چند تا از عكسات را ميگذارم ارسطو جان الهي بميرم چقدر بهانه گير بودي ؟ ...
25 آبان 1393

چند روز سفر

ارسطو جون همراه با والدين دو روزي را به خانه ي ما آمدند ارسطو دومين بار بود كه جيش كردن را خودش ميگفت ارسطو وقتي پيش ما بود توسط گلشيد اذيت ميشد،چرا كه گلشيد جون همه وسايل او را به زور ميگرفت ارسطو شنبه دوباره به خانه خود بر گشت ...
24 شهريور 1393

تولدت مبارك

ارسطو جون تولدت مبارك انشاالله صدو بيست سال عمر با بركت و همراه با شادي و تندرستي داشته باشي ديشب جشن تولدت را درشهر انار توي خونه ي بابا قدير گرفتيم و چقدر خوش گذشت كادوهاي زيادي هم ارسطو جون گرفت ولي بيشتر از همه ماشين شاسي بلند را دوس داشت   ...
17 مرداد 1393

بعد از مدتها آمدند

بعد از مدتها ارسطو و بابا و مامان به ديدن ما آمدند ارسطو درحال حاضر منو اينطور صدا ميكنه:بابات ارسطو اين روزا هرچي ميبينه ميگه :اين چيه؟ ارسطو جون ماشاالله خيلي شيرين شده ولي هنوز ديش را نميگه و براي خابيدن هم قلق خاص خودشو داره و همين امر باعث شده كه خاب را از بابا و مامانش بگيره!     ...
9 مرداد 1393