خطري براي ارسطو
ديشب قرار بود ارسطو را ببرند دكتر، متاسفانه نمره گيرمان نيامد ولي امشب ساعت هفت ونيم نوبت داريم. ناراحتي ارسطو همينطور ادامه داره و امروز بعد از خوردن شير همه آنچه خورده بود را بالا آورد وخدا را شكر مادرش پيشش نشسته بود وگرنه ممكن بود مشكلي را براش بوجود بياره! كاش يك بالا آوردن معمولي بود از بيني و گوش وحلق اين طفل بي زبان شير ميزد بيرون وچه استرسي را براي مامانش بوجود آورد. خدايا هر كي هر مشكلي داره اونو حلش كن.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی